پ نه پ
و پ نه پ :
خيام...
بگذار قلم را به غزل بسپارم/
شايد گره اي باز شود از کــــارم/
پرسيد: مگر تو هم غزل مي گويي؟/
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــي دارم...
اومده پیشم میگم عه باز تویی.میگه ازم بدت میاد که ناراحت شدی به خاطر اومدنم؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ یاد یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی شهر آروم دلم رو تو پر آوازه کردی
به دوستم میگم:نمره ها رو زدنا. میگه با شماره دانشجویی ؟؟ میگم :پـــ نـــ پـــ با شماره کفش، اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده ...! :دی پـَـــ نــه پـَـــ
تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله .. دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ این صدای منشی توالته .. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.
تو خیابون دارم با فندکم بازی می کنم. پلیس میاد میگه اون چیه فندکه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ مشعل المپیکه دارم میرم لندن
باباش مرده.میگه یعنی الان رفته بهشت؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ رفته بهترین جای جهنم داره با نمرود و فرعون و هیتلر حکم بازی میکنه
جواب کنکور اومده، رفتم روزنامه فروشی میگم آقا روزنامه سنجش میخوام ، میگه میخوای ببینی قبول شدی؟؟؟ میگم په نه په! مسابقه اسم-فامیل داریم میخوام خر خونی کنم
یارو تشنج کرده افتاده زمین چشاش کامل سفید شده.میگه به خاطر تشنجه که چشاش سفید شد؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میخواد ادای اندر تیکرو که تو کشتی کج هست رو در بیاره
تربيت بدني داشتيم داريم واليبال بازي ميکنيم يه دختره اومده ميگه ببخشيد تربيت بدنيه
ميگم پ نه پ رياضي مهندسيه،ما هم داريم سرعت توپ رو محاسبه ميکنيم ببينيم رانندش در چه حديه
رفيقم اومده خونمون! وضو گرفته ميخواد نماز بخونه!مي پرسه قبله کدوم طرفه؟!
ميگم:ميخواي نماز بخوني؟! ميگه: پـَـ نـَـ پـَـ ميخوام ديش ماهوارتو تنظيم کنم!!!
دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم … بی بی انداختم … میگه بی بی بازی کردی؟ پـَـــ نــه پـَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم
رفتم پادگان فرمانده دید گفت تو سربازی ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ ماشین شهرداریم اومدم شمارو ساعت 9 ببرم
رفتم کفش بخرم یه کفش پوشیدم خوشم اومده میگم همینو میخوام فروشنده میگه اون لنگشم بدم میگم پـَـ نـَـ پـَـ بده پسر حاکم پیدام کنه
رفتم به همسايه مون مي گم تخم مرغ داري؟
مي گه مي خواي غذا درست كني؟
پَـــ نَ پَـــ مي خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسي داره
داشتيم خيلى شنگول تو خيابون قدم ميزديم كه يهو صداى ترمز شديدى اومدو دوتا پا كه يكى عمودى يكى افقى رو هوا بود...
خلاصه ملت جمع شدن بالاسر يارو كه در اين هنگام راننده پياده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چيزيتون شد؟
يارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حاليكه به سختى نفس ميكشيد گفت:
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خودمو انداختم زمين از داور پنالتى بگيرم!
راننده گفت: نمكدون منظورم اينه كه ميخواى زنگ بزنم اورژانس؟
يارو گفت: پـَـَـ نــه پـَـَــــ زنگ بزن برنامه نود عادل اينا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود يا نه....
زنگ زدم به دوست دختر دوستم فوت ميكنم ميگه مزاحمي؟
ميگم پَـــ نَ پَــــ نسل جديد كولرهاي ال جي هستم با دو سيم كارت مجزا
کلاغه به روباهه ميگه:گفتي آواز بخون که پنير از دهنم بيافته؟
روباهه ميگه:پـَـَـ نَ پـَـَــــ مي خواستم واسه آکادمي موسيقي گوگوش ازت تست بگيرم
ميرم بستني فروشي ياروميگه يستني ميخواي؟
ميگم پَـــــــــــــ
ميگه کوفت پَـــ نَ پَـــ ما هم بستني داريم هم فالوده!!
ميرم سينما برا ديدن فيلم جلو گيشه بليط فروشي يارو بليط فروشه ميپرسه بليط مي خواي ؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ امدم ببينم چطوري از اين سوراخ رفتي اون تو بليط بفروشي ....!!!
رفتم مغازه ميگم CD داريد؟ ميگه خام؟ پـــ نــه پــــــ تنوري باشه با قارچ و پنير
به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!
به مامانم میگم:نمیخای واسه ما آستین بالا بزنی؟میگه:پسرم زن میخوای؟گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ میخوام باهم مچ بندازیم ببینیم کی قوی تره
به مامانم میگم فردا می خوام روزه بگیرم مامانم میگه سحر صدات کنم؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ مدونا رو بیشتر دوست دارم، مدونا صدام کن!!!
مامانم زنگ زده میگه کجایی؟گفتم با بهروز رفتم بازار گفت:بهررز رفیقت؟؟ پـَـ نـَـ پـَـ سس مایونزه بهروز
میگم رسیدی خونه زنگ بزن،میگه تلفن کنم؟،میگم پـَـ نـَـ پـَـ زنگ خونه بغلی رو بزن در رو
یکی تو دانشگاه ازم پرسید ورودی چندی؟ گفتم85 همچین با تعجب گفت پس ترم اخری گفتم پـَـ نـَـ پـَـ ترم اولم ولی از آخر شروع کردم
تو باغ وحش یه مار پیتون دیده میگه این مار؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ نخ دندون رستم که سیمرغ با قدرت جادویی بهش جون داده.
به بارومیگی افتابه داری؟میگه براخونه می خوای؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ براقالب کیک جشن تولد بابام می خوام،اخه سنتی دوست داره.
سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده. میگم عبور دوچرخه ممنوع. میگه این دوچرخه است؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانکه. میگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازی را نمیدونی؟
رفتم مرغ سوخاری بخرم یارو میگه همینجوری میبری؟میگم پَــ نَــ پَــ یه شرت پاش کن جلو مهمونا خجالت نکشه
سلام. این وبلاگ بچه های اتاق عمل89 علوم پزشکی بوشهره.