مخاطبین گوشی یک بوشهری
خو الا بریم سر اصل مطلب . اینم قسمت مخاطبین گوشی یک بوشهری . البته قدیمی ترا ، الان دیگه همه محو فست و فود و تکنولوژین:
۱- بُوآم. ۲-کُکام. ۳-رضو بمبک. ۴- کریمو تیارت. ۵- اِبریمو مرغی. ۶- حسینو سمبوسه. ۷- محسنو گولی.
۸- کامو دکتر. ۹- مرضو مُنگه ای. ۱۰-مَمِدو بشوش . ۱۱- رسولو لیلام. ۱۲- رضو اِدبار . ۱۳- علو فلافلی.
۱۴- اکو شروه . ۱۵- حسنو کُمپه . ۱۶- السینو الکل. ۱۷- عبدو دلّه. ۱۸- وحیدو اُسّا. ۱۹- جابرو مشقل.
۱۹- جوادو خسّاک. ۲۰- مجیدو یواش. ۲۱- شهرامو خمیر. ۲۲- مهدو دوپاری زین. ۲۳- جلالو اِشکون زن.
۲۴-علو کچّه . ۲۵- سعیدو کَت سوز. ۲۶- رحیمو دلّاک. ۲۷- اغو شوفر. ۲۸- علو سیاه . ۲۹ - امیرو کلّه .
۳۰- خونه ی خومون. ۳۱- دُکون بوآم . ۳۲- عُواسو غلمعلی. ۳۳- اِسمیلو آش. ۳۴- غُلو لجمار ( لَعوز)...
استاتوس 2
زمان خرید لباس در بازار من تز مخصوص خودم رو تحت عنوان "اولینها و برگشت" را دارم .این پروسه به اینصورته که اولین مغازه خلوت رو پیدا کرده و اولین لباس پرو شده رو بر میدارم و نمیگذارم جدال درونی من رو به دیگر مغازه ها بکشه. سال 1953 با استالین وارد قهوه خانه قنبرو در شکری شدیم ، طبق تز من ، اولین صندلی ها رو انتخاب کردم و با استالین روی آنها نشستیم. قنبر به استالین گفت: ای جای میش عاشوره اگه اومه شرش پی خوت. استالین سیبیل چخماقی اش رو دوری داد و دیکتاتور درونش مانع از این شد به صندلی دیگر مهاجرت کند. من سعی در متقاعد کردن استالین در مورد قحطی مصنوعی و احتکار گندمها در شوری و عواقب آن کردم اما گوشش بده کار نبود.در همین حین میش عاشور گرسنه وارد شد و تا ابهت استالین را دید قیلون برازجونی اش رو در سر استالین کوفت و روحش رو از بدنش جدا کرد و جهانی رو از دسش راحت کرد. گرچه نیکیتا 3 سال بعد پروژه استالین زدایی رو در شوروی آغاز کرد اما قهرمان ما میش عاشور شد و کتابهای کمیک اوست که در دنیا فروش میرود . از اون به بعد من علاوه بر مغازه اولین به مغازه دومی هم نیم نگاهی دارم تا شاید از دست نی قیلون بی بی معترض به لباسهایم جان سالم بدر ببرم.
"جهانگرو"
استاتوس 1
تصویربردار مستندی بودم در
لبنان ، پول نداشتیم و صبح و ظهر و شب فلافل می خوردیم . طوری که مرد
فلافلی آمد به هتل و بعد از جلسه ی شعری که با هم داشتیم ما را برد به یک
رستوران تا کمی رنگ فلافل از گونه هایمان بپرد. چند دقیقه پیش دوست عکاسم
یاسین محمدی تماس گرفت و گفت اوباما قبل از سفرش به اسرائیل مصاحبه ای کرده
و گفته دلم می خواهد به جوانی ام بازگردم ، زمانی که هنگام سفر به
اسرائیل کسی مرا نمی شناخت و در حالی که
در کوچه های شهر پرسه می زدم فلافل می خوردم. این ها را گفتم که بگویم در
آغاز فلافل بود ، بعد آدم و حوا و بعد صهیونیزم همه چیز را خراب کرد
تو مثل آن ستاره ای هستی که
هر صد سال یکبار پیدایش می شود
و من مثل سمبوسه ای
با اندکی از سرخی لبانت
از عشق تو
به آنجا رسیده ام
که در محضر بزرگان فلافل می خورم
مصطفی غضنفری(هنرمند بوشهری)
پستامینوفن
هر 8 ساعت یک عدد.
در آبنده شاهد اشکال دیگر این دارو نظیر قطره بینی پستامینوفن، اسپری پستامینوفن و همچنیین Suppositories نیز خواهیم بود

برنامه کارآموزی و کلاسی
حسین (ع)

دیب دیب ...
دیب موجود است؟!...
D:
اول مهر
آخرشم آهنگ "باز آمد بوی ماه مهر" برای دانلود.
که خاطرات بد تداعی بشه.
عجب......

چند کلیپ آموزش تخصصی
نحوی چیدن میز جراحی
نحوی چیدن میز جراحی
نحوه چیدن میز جراحی برای کاهش زمان عمل جراحی بسیار اهمیت دارد که به این شکل می باشد .
در ابتدا دو عدد دسته بیستوری که معمولا شامل دسته بیستوری ۳ و ۴ می باشد. پنست بی دندانه . هموستات کج و راست . سه عدد شامل قیچی مایو . متسن بام و قیچی بخیه و دو عدد گاز روی میز مایو قرار می دهیم ( هنگام بریدن پوست با بیستوری مقداری خون می آید که آنها را تمیز می نماییم )
تیغ بیستوری را روی دسته جا بیندازید برای انکار هیچ گاه از دست استفاده نمی کنیم و از سوزن گیر و پنس استفاده می کنیم .
کاسه را از توی بسته استریل خارج کرده و روی میز مایو قرار می دهیم .
گازهای ۴ در ۴ را توسط پرستار سیار یا همان پرستار سیرکولیت شمارش می کنیم این کار در پایان عمل هم قبل از بخیه زدن مورد استفاده قرار می گیرد .
وبلاگ تخصصی اتاق عمل
زلزله شمال غرب ایران
کرمکی
فراتر از آنچه فکر می کنی===>"فراماسون
بقیه در ادامه مطلب...
پ نه پ
و پ نه پ :
خيام...
بگذار قلم را به غزل بسپارم/
شايد گره اي باز شود از کــــارم/
پرسيد: مگر تو هم غزل مي گويي؟/
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــي دارم...
اومده پیشم میگم عه باز تویی.میگه ازم بدت میاد که ناراحت شدی به خاطر اومدنم؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ یاد یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی شهر آروم دلم رو تو پر آوازه کردی
به دوستم میگم:نمره ها رو زدنا. میگه با شماره دانشجویی ؟؟ میگم :پـــ نـــ پـــ با شماره کفش، اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده ...! :دی پـَـــ نــه پـَـــ
تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله .. دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ این صدای منشی توالته .. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.
تو خیابون دارم با فندکم بازی می کنم. پلیس میاد میگه اون چیه فندکه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ مشعل المپیکه دارم میرم لندن
باباش مرده.میگه یعنی الان رفته بهشت؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ رفته بهترین جای جهنم داره با نمرود و فرعون و هیتلر حکم بازی میکنه
جواب کنکور اومده، رفتم روزنامه فروشی میگم آقا روزنامه سنجش میخوام ، میگه میخوای ببینی قبول شدی؟؟؟ میگم په نه په! مسابقه اسم-فامیل داریم میخوام خر خونی کنم
یارو تشنج کرده افتاده زمین چشاش کامل سفید شده.میگه به خاطر تشنجه که چشاش سفید شد؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میخواد ادای اندر تیکرو که تو کشتی کج هست رو در بیاره
تربيت بدني داشتيم داريم واليبال بازي ميکنيم يه دختره اومده ميگه ببخشيد تربيت بدنيه
ميگم پ نه پ رياضي مهندسيه،ما هم داريم سرعت توپ رو محاسبه ميکنيم ببينيم رانندش در چه حديه
رفيقم اومده خونمون! وضو گرفته ميخواد نماز بخونه!مي پرسه قبله کدوم طرفه؟!
ميگم:ميخواي نماز بخوني؟! ميگه: پـَـ نـَـ پـَـ ميخوام ديش ماهوارتو تنظيم کنم!!!
فارمااااااااااااا
با تو اي فارما شبي باز در اين خانه نشستم
همه شب خيره شدم ثانيه اي چشم نبستم
شوق يك نمره ده پديدار شد اندر رخ زردم
يادم آمد كه شبي با تو در اين گوشه نشستم
چندمین بار در اين ترم كه يك جزوه به دستم
جزوه را مرتبه ها باز همي كردم و بستم....
توهمه مساله ها ريخته در متن مصيبت
من همه محو سوالات عجيبت !
يادم آمد تو به من گفتي از اين ۱۰ حذر كن
لحظه اي چند به آينده نظر كن
آه آينده براي تو گران است
تو كه امروز به يك بيست اميدت نگران است
باش فردا كه دو پايت پي استاد روان است
تا فراموش كني چندي از اين نمره حذر كن
با تو گفتم حذر از درس ندانم
گذر از ۹ هرگز ! نتوانم ..نتوانم...
اشكي از چشم فرو ريخت
ناله ي تلخي زد و بگريخت
آهسته از افكار من آهنگ سفر كرد
از خانه ي اميد من آرام گذر كرد
شب و سرما و من و ترس....
همه دل داده به يك ۶ از اين درس
روز اول كه به صد شوق ز كنكور گذشتم
شاد و خندان به سوي خانه دويدم
خويش را عالم اين دهر بديدم
تو به من پند بدادي نشنيدم نشنيدم !
باز گفتم تو آساني و من
ميتوانم كه بگيرم ز تو من ۵ آسان
يادم آمد كه از اين صفحه به آن صفحه پريدم
سوي هر مساله رفتم به جوابي نرسيدم
پاي در دامن خواب كشيدم
صبح شد زير پتو آن شب. و شبهاي دگر هم
نگرفتم دگر از درس خبر هم
نكند ۴ به اين بنده گذر هم
با 10 اما به چه حالي من از آن ترم گذشتم.
""گفته ای گفتم و هک شد درون دلت ای دوست
که اگر گرفتم ده مایه مباهات و فخر و آبروست
کینه کردی و بدانم که خواهی انداخت مرا سه سوته
تهدید کردی سر صحن کلاس گر چه با نیش و کنایه""
پ نه پ(همون پس نهههههههه)
قبلش بگم جک ها از بس زیاد بود پاستوریزه نشده، خودتون کنار بیاید.
ساعت 7 صبح داییم به گوشیم زنگ زده برداشتم میگم: بــــــــله!؟
میگه اِ خواب بودی؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ سر صبحی صدامو شکل داریوش کردم حال کنی!
*
دوستم اومده صاف رفته نشست رو بالشم! میگم:راحتی؟ میگه: بلند شم یعنی! میگم: پـَـَـ نَ پـَـَـــ ...
چند عکس قابل تامل از بوشهر خودمون
شوخی با دانشگاه
دانشگاه: زندان آلکاتراس
سلف: ۵ کیلومتر تا بهشت
سلف خواهران : ورود آقایان ممنوع
غذای اضافی: نصف ماله من نصف ماله تو
آناتومی: مومیایی ۳
پایان کلاس : حمله آپاچی ها
استادان دانشگاه : جنگجویان کوهستان
ساعت بیوشیمی: نابود گر ۴
رفتن پای میز برای کنفرانس: عملیات کرکوک
درخواست ۲۵/۰از استاد برای قبولی: میوه ی ممنوعه
بـیرون از دانشگاه : خارج از محدوده ۱۸قـدم
نگاه دانشجو به معلم : می خواهم زنده بمانم
تعطیلات دانشگاه : روزهای خوش زندگی
گرفتن نمره ۲۰ : یک بار برای همیشه
امتحانات : شانس زندگی
اخراج از دانشگاه: مهاجرت
تقلب : چشم هایم برای تو
کارنامه : آن سوی آتش
مبصر : افعی
ساعت ایمنی : راز بقا
دفتر آموزش : منطقه ممنوعه
پنج شنبه ها: خانه دوسـت کجاست
نمایش نتایج به خانواده : خانه در آتش
کارنـامه مشروطی : سالهای دور از خانه
هیئت علمی : ارتش سرى
واقعیت اتاق عمل
![]()
با چکش ![]()
![]()
بدشانسترین استاد دانشگاه
هییی وای من!
کسایی هم که یوزر و پس ندارن در خواست بدن ، مهرداد یا من براشون 3 سوت
که نه ولی چند ساعت بعدش یوزر و پسشون رو براشون ساخته میشه. حتی کسایی که
قبلا وبلاگشون رو خراب کردم(البته من نکردما فقط به درخواست رضا قالبشون رو
عوض کردم ،ازم کینه گرفتن،ولی حلال کنین که حوصله پل صراط ندارم،میخواین
همین جا خد بزنید). بیا خوبه حالا کلاسای دیگه میگن این وبلاگ ارواحههه(هیشکی جرات نداره بگه)شوخی.
دومین مناسبت هم سالگرد استرس کنکورتونه که یادتون اوردم که قدر عافیت
بدونین بدونید که چی بودید چی شدید(تکنولوژیست جراحی شدید دیگه)استرس تو وجودتو میترکوند نهههه!!!
















سلام. این وبلاگ بچه های اتاق عمل89 علوم پزشکی بوشهره.