حرفهایی که دوست ندارید در اتاق عمل بشنوید:
حرف هایی که دوست ندارید در اتاق عمل بشنوید:
• اووووووووووه !!! پس اشتباه بریدم!![]()
• کسی ساعت مچی منو ندیده؟!
• منظورت چیه که باید پای چپشو می بریدیم؟!
• بهتره این تیکه رو نگه داریم. ممکنه برای تشریح به درد بخوره!
• فوراً اون تیکه گوشت رو برگردون!
• صبر کن ببینم! اگه این طحالشه، پس اون چی بود؟!
• پرستار لطفاً اون گوشت رو به من بده. اون گوشته … همون چه می دونم… اون عضوی که نمی دونم چی بود دیگه!
• اوه! زود دوباره همه ی بخیه ها رو باز کنین. یکی از پنس ها کمه!
• اگه فقط یادم می اومد که این کارو چه جوری هفته ی پیش توی کلاس بازآموزی انجام دادند خوب بود!
• لعنتی! بازم چراغ ها خراب شد!
گریه نوزاد
• می دونی؟ پول خیلی هنگفتی میشه توی تجارت کلیه به جیب زد. اوه! اینجا رو! این آقا یه کلیه اضافه داره!
• همه برن عقب وایسن! لنز چشمم افتاد بیرون!
• میشه قلبش رو یه مدت از تپیدن بندازی؟ تمرکزم رو به هم می زنه!
• خیلی خب بچه ها… این برای همه مون می تونه یه تجربه ی جدید باشه!
• اشکالی نداره. همون قیچی رو بده. کف زمین رو که تمیز کردن. نه؟!
• یادته بخش تشریح می گفت حاضره ۱۰۰۰ دلار برای یه جسد تر و تمیز بده؟!
• چی؟! منظورت چیه که اینو واسه عمل نیاورده بودن؟!
• چیه؟ چرا اینطوری نگاه می کنین؟! تا حالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟!
• من که نمی دونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ!
• پس بچه کو؟! مگه مریضو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق عمل شماره چنده؟!
• هی پرستار! یه ست جراحی دیگه روی اون یکی میز باز کن. اون مریض هنوز داره تکون می خوره!
• مطمئنی که بعداً ازمون شکایت نمی کنه؟!




سلام. این وبلاگ بچه های اتاق عمل89 علوم پزشکی بوشهره.