دعای یک پدر

خداوندا… اگر یک نگاهی به من بیاندازی، می‌بینی که دست‌هایم را تا جایی که کت و کول و استخوان‌های کتفم اجازه داده به سمت درگاهت دراز کرده‌ام و دارم دعا می‌کنم… برای خودم که نه… برای پسرم…

ادامه نوشته

خواب و نماز

  بايد گفت كه دانش پزشكي ظرف چند دهه اخير، موفق به کشف مهمي پيرامون خواب شده است و آن كشف، بخشي مهم در طول خواب انسان، به نام خواب  REM بوده است( خواب از دو مرحله ي خواب عميق و خواب REM تشکيل شده است که به طور يک در ميان در طي شب حاصل مي شوند).

پس از آن كه حدود 45 دقيقه از خواب رفتن انسان گذشت، مرحله  REM آغاز مي شود و براي مدت كوتاهي (حدود 10 تا 15 دقيقه) ادامه مي يابد.

در طول مرحله REM ، به طرز اسرار آميزي تمام عضلات اسكلتي بدن از كار مي افتد و شخص كاملاً بي حركت مي شود و نوار مغزي شخص به جاي حالت خواب ، حالت بيداري كامل را نشان مي دهد، طوري كه در اين حالت مغز از فعاليت بالايي برخوردار است.در طي مرحله ي REM ، درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غير منتظره اي بالا مي رود و حركات سريعي در چشم هاي فرد ديده مي شود كه علت نامگذاري اين مرحله نيز مي باشد(مرحله حركات سريع چشم:  RAPID  EYE  MOVEMENT). چنانچه شخص را در اين حالت بيدار كنيم به احتمال بسيار قوي، ابراز مي كند كه در حال خواب ديدن بوده است. امروزه دانش پزشكي به اثبات رسانده كه يكي از علائم مهم در بيماري افسردگي، افزايش مدت خواب  REM نسبت به ميزان طبيعي است.روش درماني جديد براي بيماران افسرده ، بيدار نگه داشتن آنها ، براي كاهش ميزان REM مي باشد.زمان نماز صبح كه در آيه ي 78 سوره مباركه " اسراء" با عنوان " إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا " از آن نام برده شده است* و مورد تأكيد فراوان مي باشد، به گونه اي قرار گرفته است كه سبب كاهش قابل ملاحظه ميزان خواب REM در اشخاص مي شود.مرحله REM پس از 10 تا 15 دقيقه متوقف مي شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره اي و به طور منظم تكرار مي شود . با اين وجود كل دوران REM در طول يك خواب 8 ساعتي در اشخاص طبيعي، 90 دقيقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزديك به صبح به وقوع مي پيوندد.همانطور كه خوانديد قسمت اعظم خواب REM در حوالي صبح به وقوع مي پيوندد و چنانچه شخص خود را ملزم به بيداري صبحگاهي كند، در حقيقت جلوي ورود خود به مرحله قابل توجهي از خواب REM را گرفته است. لذا بيداري صبحگاهي براي نماز، خود به تنهايي مي تواند به عنوان دارويي در پيشگيري از افسردگي و حتي درمان آن مطرح باشد. لازم به توضيح است كه خواب  REM در حد متعادل براي حفظ سلامت و رفع خستگي لازم است، اما زيادي آن منجر به مشكلات مختلفي از جمله افسردگي مي شود و نقش نماز به عنوان متعادل كننده ميزان  REM مشهود است.

حضرت علي (ع) مي فرمايد :  

"خداوند هر گاه خيري بر بنده اش بخواهد، به او كم خوابي، كم خوري و كم حرفي را تلقين مي كند."

 

گفتـــــــــگو بــــــا خـــــــدا



خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم

خدا گفت:

پس می خواهی با من گفتگو کنی؟

گفتم اگر وقت داشته باشید
خدا لبخند زد !

وقت من ابدی است

چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

خدا پاسخ داد :
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند
عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد
حسرت دوران کودکی را می خورند
اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند
و بعد

پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند

اینکه با نگرانی نسبت به آینده

زمان حال را فراموش می کنند

آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند

نه در آینده

این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد

و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند

خداوند دستهای مرا در دست گرفت

و مدتی هر دو ساکت ماندیم

بعد پرسیدم

به عنوان خالق انسانها

می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

خداوند با لبخند پاسخ داد :

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد

اما می توان محبوب دیگران شد

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم

ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

با بخشیدن بخشش یاد بگیرند

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند

اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند

اما آن را متفاوت ببینند

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

و یاد بگیرند که من اینجا هستم

همیشه

       ايستگاه خدا

قطاري كه به مقصد خدا مي رفت ، لختي در ايستگاه دنيا توقف كرد و پيامبر رو به جهانيان كرد و گفت:
مقصد ما خداست . كيست كه با ما سفر كند؟
كيست كه رنج و عشق توامان بخواهد ؟
كيست كه باور كند دنيا ايستگاهي است تنها براي گذشتن ؟


قرن ها گذشت اما از بيشمار آدميان جز اندكي بر آن قطار سوار نشدنداز جهان تا خدا هزار ايستگاه بود.

در هر ايستگاه كه قطار مي ايستاد ، كسي كم مي شد قطار مي گذشت و سبك مي شد ، زيرا سبكي قانون راه خداست .

قطاري كه به مقصد خدا مي رفت، به ايستگاه بهشت رسيد . پيامبر گفت اينجا بهشت است . مسافران بهشتي پياده شوند،اما اينجا ايستگاه آخر نيست .

مسافراني كه پياده شدند ، بهشتي شدند .اما اندكي ،باز هم ماندند ،قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.

آنگاه خدا رو به مسافرانش كرد و گفت :
درود بر شما ،راز من همين بود .آن كه مرا ميخواهد ، در ايستگاه بهشت پياده نخواهد شد .

و آن هنگام كه قطار به ايستگاه آخر رسيدديگر نه قطاري بود و نه مسافري .
فعلا یا حق